« هویت شرکت ، حقیقت و یکتایی یک سازمان است که تمامی آن به تصویر داخلی، خارجی و اعتبار آن از راه ارتباطات شرکت مربوط می شود» (256،Balmer&Gray،2001) این تعریف، یک چشم انداز وسیع تر از هویت سازمانی را که به طور عمده خود را به دیدگاه افراد داخل سازمان مربوط می شود، به دست میدهد.
یک گروه هویت شرکت بین المللی، بنیان نهاده شده تا اهمیت آگاهی از هویت سازمانی را ارتقا دهد. اعضای این گروه متشکل از هیئت علمی مدارس تجارت هاروارد، روتردام و اِستراثکِلاید(Strathclyde) با مشاورانی از هویت و ارتباط شرکتی، بانیان بیانیه اِستراثکِلاید هستند که هویت شرکت را به عنوان یک دارایی برای مدیریت استراتژیک، تعریف میکنند.
هویت شرکت ، یک اختراع جدید نیست.
در فاصله زمانی 1950 تا 1970، سازمانها بیشتر درباره هویتشان آگاهی یافتند. شرکت های بسیاری از دانش طراحان برای خلق سبک های خانگی یا هویت شرکتی استفاده کردند. جان هسکت، در کتابش درباره تاریخ طراحی صنعتی شرح می دهد که چگونه سازندگان کالاهای مصرفی از طراحان خواستند که به آنها کمک کنند تا تصویر کیفیت را بنیان نهند(هسکت،1376).
اگر چه شرکت ها کار با هویت شرکتی را در اوایل دهه 50 آغاز کردند، ولی تا دهه 70 و 80 اکثریت مدیران پتانسیل رقابتی هویت شرکتی را درک نکرده بودند. یکی از پیشتازان در زمینه هویت شرکتی، والی اولینز بنیانگذار شرکت مشاوره ای ولف اولینز، در زمینه نشان های انحصاری است. از سایت اینترنتی شرکت در می یابیم که چگونه ولف اولینز در طول سال های 70 تا 80، به طور فزاینده با حقیقت یک سازمان درگیر شد و کانون توجه اش را به سمت هویت متوجه ساخت. آنها مطلب را با این جمله پایان می دهند: «هویت، جوهره استحکام و پایداری سازمان است که این جوهره از اهمیت زیادی برخوردار است» قرار است اگر از هویت به عنوان یک ابزار استراتژیک استفاده شود، باید به دقت پرورش داده و نگه داری شود.